خاطرات دانشجویی

یاد خاطرات گذشته

یادش بخیر این عکسو دیدم یاد خونه دانشجوییمون افتادم تو شهرضا

واقعا دورانی بودا


یه بار هم ما همینجوری ماکارونی خوردم

من اصلا ماکارونی دوست ندارم

به ضرب و زور خوردم تازه اونم دست پختی که خیلی سعی شده بود خوب در بیا

اما . . .

خلاصه اون موقع شاید تو یه شرایط خوبی نبودیم ولی الان که از دور به اون خاطرات نگاه میکنیم واقعا قشنگه

و هر سال این زیبایی بیشتر میشه و تکرارش از همه چیز مهمتر جالب میشه اگر با دوستات باشه

منو سعید هر از گاه گداری تکرارشون میکنیم

واقعا زیباس این خاطرات

نظرات  (۴)

سلام -خونه ی نو مبارک
منم اولین بار برای این عکس نظر گذاشتم و باهاتون آشنا شدم{ آیکون خوشحال}
+ این چرا شکلک نداره؟ موقع پیام پس من چطوری شکلک بذارم؟{آیکون نگران}
سلام..مبارک باشهههه...سیاوش خودتی؟؟؟؟داشتم دنبال خاطرات دانشجویی میگشتم..گفتم چقدر اینremembertime اشناست..اینم ادرس وب دومه منه(خاطرات دانشجویی:))))masterkelasor.blogfa.com
وای حرف این غذا ها رو نزن که اونقدر ماکارانی خوردم شکل رشته شدم
  • عاطفه بانو
  • سلام و دو صد درود 
    جالبه وبتون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی